خمینی : اقتصاد مال خراست! سدعلی گدا : برای حل بحران اقتصادی باید دانه دانه دستهارا قطع کرد! نتیجه : خران در بحرانند! هیئت دولت: آقا، فکر نکنم قطع دست هیچ خری؛ کاری از پیش ببره ! مگه دست خودتونا الان سالها نیست که قطع کردند؟مسئله ای حل کرد؟ با اون دست تون می دزدید! اوضاع اینقدر قاراشمیشه که اگه همه خرهای دولت وحوزه ومجلس و خبرگان ونگهبان وشورای فقها وبسیج وسپاه و...و...ورا هم دستاشون را از تاراج مال ومنال وغنائم مردم ومملکت قطع کنند؛کاری از پیش نمیره!حالا اگه سرهاشون را بگی؛باز یه چیزی!
تفسير قرآن مقام معظم رهبری(15): ترسيم چهرهی منافقين
گروه سياسی: رهبر معظم انقلاب درجلسه سیزدهم تفسير قرآن خود، به ترسيم چهرهی منافقين پرداختند.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آيتالله خامنهای در جلسات تفسير قرآن به تبيين واژههای بنيانی كلاماللهمجيد میپردازند. اين خبرگزاری با عنايت به رسالت قرآنی خود بر آن است تا به صورت سلسلهوار نظرات معظمله را در موضوعات مختلف قرآنی به مخاطبين خود ارائه دهد.
متن ذيل نظرات ايشان در خصوص ترسيم چهرهی منافقين است كه درجلسه سیزدهم بيان شده است:
بسمالله الرحمن الرحيم
واذا قيا لهم لا تفسدوافی الارض قالوا انما نحن مصلحون، الا انهم هم المفسدون و لكن لايشعرون، واذا قيل لهم آمنوا كما آمن الناس قالوا اَنؤمن كما اَمن السفهاء الا انهم هم السفهاء و لكن لايعلمون.
( 11 و 12 و 13 – بقره )
مقصود از منافقين
مقصود عمده از منافقين، عبارتست از آن جريان نفاق در جامعهی اسلامی، يعنی سخن بر سر اين نيست كه كسی ظاهر و باطنش با هم يكی نيست.
وچون به آنان گفته شود در زمين فساد مكنيد، گويند: ما همين اصلاح كنندهايم آگاه باشيد كه آنان همين مفسدند و ليكن نمیفهمند. و چون به آنان گفته شود ايمان آوريد چنانكه مردم ايمان آوردهاند گويند: آيا ايمان آوريم چنانكه نابخردان ايمان آوردهاند، آگاه باشيد آنان خود نابخردند و ليكن نمیفهمند.
ترسيم چهرهی منافقين
مسألهی اصلی در اين آيات، ترسيم چهرهی منافقن است. و عرض كرديم كه مقصود عمده از منافقين، عبارتست از آن جريان نفاق در جامعهی اسلامی، يعنی سخن بر سر اين نيست كه كسی ظاهر و باطنش با هم يكی نيست. اين البته يك بيماری است، اما اين آن چيزی نيست كه اين آيات با اين همه توجه و شدت به مقابله با آن برخاسته باشد، بلكه مقصود ايناست كه در جامعه يك جريان خصومت و دستگاه توطئهای زير پوشش دين و زير ظاهر ادعای ايمان وجود دارد، كه اين آيات، با آن جريان مقابله میكند و او را میخواهد افشاء كند، در حقيقت يك گروه دشمنی را میخواهد ترسيم و چهرهنگاری كند. و لذا آيات سيزدهگانهای كه اينجا هست، هر كدام از يك بعد بر شخصيت اين مجموعهی زيانبخش خطرناك يك پرتوی از افشاگری میاندازد و میافشاند تا مؤمنين اشتباه نكنند و دشمن را بشناسد.
جريان خصومت
در جامعه يك جريان خصومت و دستگاه توطئهای زير پوشش دين و زير ظاهر ادعای ايمان وجود دارد، كه اين آيات، با آن جريان مقابله میكند و او را میخواهد افشاء كند، در حقيقت يك گروه دشمنی را میخواهد ترسيم و چهرهنگاری كند
در آيهی اول كه هفته گذشته خوانديم، صرفاً اين خصوصيت ذكر شده است كه اينها دروغزن و دورو هستند، تا اين احساس را مؤمن پيدا كند كه آن مجموعهی منافق كه غالباً شناخته شده هم نيستند ( اگر چه گاهی هم ممكن است جمعی از مؤمنين اينها را شناخته باشند ) زير بار نمیروند، دروغ میگويند و منافقند.
پس در آيه اول مقصود ايناست كه نشان بدهد اين گروه به سخنشان و ظاهرشان اعتمادی نيست. نگاه نكنيد كه اينها میگويند ما ايمان آورديم. در دل آنها چيز ديگری هست و اين خصوصيتمحوری آنها كه دورویی و دروغزنی و نابرابر بودن ظاهر و باطن است و مورد اشاره قرار میگيرد.
و در آيه دوم: خدعهگری آنها و تصميم آنها بر فريب مؤمنين و به تعبير آيه، فريب خدا مورد توجه قرار میگيرد، فقط اين نيست كه ظاهر و باطنشان يكی نيست، بلكه درصدد فريبزنی و خدعه هم هستند، میخواهند با شما خدعه كنند و اين خدعه چيزی ورای آن دروغزنی است. يك وقت يك كسی صرفاً دروغی به شما میگويد، اما يك وفت هست كه پشت سر اين دروغ يك فتنهای هست و میخواهد با خدعه و نيرنگ آن فتنه را تحقق ببخشد و اين چيز بزرگتری است. البته اساس اين خصوصيت دوم بر خصوصيت اول استوار است، يعنی دروغزنی آنها محور كار است، اما پشت سر اين دروغزنی يك خدعهگری وجود دارد كه اين، هوشياری بيشتری را میطلبد، البته آن منافق فردی بعنوان يك خصوصيت فردی، اين دومی را ديگر ندارد و همان ظاهر و باطنش يكی نيست.
/////////////////////////// طنز روزگار را نگاه کنيد اين قاتل وطن و مردم در ايران. چگونه چهره خودش و ياران دجال و خون آشامش را ترسيم ميکند؟ از رهبر گور بگوری منافقش گرفته تا خود پليدش که بوی قبر کهنه را ميدهد. ای ملت ايران . مگر نه اينکه دروغزنی های سی ساله شان محور جنايات ضد بشری شان است؟ و بی پروا زير تمام قول و قرار های شان را زدند و نام خيانت و کذ ب مطلق شان را / دروغ مصلحت آميز / گذاشته اند و در روز روشن و پيش چشمان مردم اين دهکده جهانی . شب و روز . چاخان بخورد همه ميدهند و درنهايت فسادکاری های شان خودرا صالحان بی نظير معرفی ميکنند و با اينکه اصل کارشان چاپيدن مردم و تجاوز به ناموس و جان ملت است و در بالا کشيدن در آمد نفت و گاز شهره جهانند. باز هم دم از تقوا و پرهيزکاری ميزنند. و براستی که آنچه از نفاق و منافق ميگويد . مطلقا به خود پليد و انصار چماق بدستش بر ميگردد و بس... مگر غيراز اين است !؟...
روز گار ما سیاه تر شد زشاه
بسکه از مردم گرفتیم نان و جان
آخر عمری همه بیدست شدیم
این شده ظاهر بود بدتر نهان
عباس علی آبادی
سر و دستان فدای میز و تختت
همان تابو ت مشهور شکسته
فدای روح تو ای روح شیطان
نداریم دست دیگر بهر پسته
شدیم کوتاه زدست .ای رهبر . ای دیو
بکن فوتی . که تا آید دوباره
بیا چون وقت جنگ . با دشمن خود
شب و روز . با علم. با اسب . سواره
عباس علی آبادی
امشب به قصه سدعلی گوش میکنیم
فردااونا چو قصه فراموش میکنیم
اموال ملتا همه خوب بالا میکشیم
خارج ز مملکت؛تو دبی نوش میکنیم
علی بی ستاره
هیئتی ۲ لتیم آ سد علی منگ و مشنگ
زر برامون میزنه مثی خودی توپ و فشنگ
توجه:لت=محل تقسیم آب نهر
در ضمن با لهجه اصوونی(اصفهانی)بخوانید
علی بی ستاره
خمینی : اقتصاد مال خراست!
سدعلی گدا : برای حل بحران اقتصادی باید دانه دانه دستهارا قطع کرد!
نتیجه : خران در بحرانند!
هیئت دولت: آقا، فکر نکنم قطع دست هیچ خری؛ کاری از پیش ببره !
مگه دست خودتونا الان سالها نیست که قطع کردند؟مسئله ای حل کرد؟
با اون دست تون می دزدید!
اوضاع اینقدر قاراشمیشه که اگه همه خرهای دولت وحوزه ومجلس و
خبرگان ونگهبان وشورای فقها وبسیج وسپاه و...و...ورا هم دستاشون
را از تاراج مال ومنال وغنائم مردم ومملکت قطع کنند؛کاری از پیش
نمیره!حالا اگه سرهاشون را بگی؛باز یه چیزی!
علی بی ستاره
طنز واقعی روزگار ما
/////////////////////////
سايت جهاد دانشگاهی
تفسير قرآن مقام معظم رهبری(15): ترسيم چهرهی منافقين
گروه سياسی: رهبر معظم انقلاب درجلسه سیزدهم تفسير قرآن خود، به ترسيم چهرهی منافقين پرداختند.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آيتالله خامنهای در جلسات تفسير قرآن به تبيين واژههای بنيانی كلاماللهمجيد میپردازند. اين خبرگزاری با عنايت به رسالت قرآنی خود بر آن است تا به صورت سلسلهوار نظرات معظمله را در موضوعات مختلف قرآنی به مخاطبين خود ارائه دهد.
متن ذيل نظرات ايشان در خصوص ترسيم چهرهی منافقين است كه درجلسه سیزدهم بيان شده است:
بسمالله الرحمن الرحيم
واذا قيا لهم لا تفسدوافی الارض قالوا انما نحن مصلحون، الا انهم هم المفسدون و لكن لايشعرون، واذا قيل لهم آمنوا كما آمن الناس قالوا اَنؤمن كما اَمن السفهاء الا انهم هم السفهاء و لكن لايعلمون.
( 11 و 12 و 13 – بقره )
مقصود از منافقين
مقصود عمده از منافقين، عبارتست از آن جريان نفاق در جامعهی اسلامی، يعنی سخن بر سر اين نيست كه كسی ظاهر و باطنش با هم يكی نيست.
وچون به آنان گفته شود در زمين فساد مكنيد، گويند: ما همين اصلاح كنندهايم آگاه باشيد كه آنان همين مفسدند و ليكن نمیفهمند. و چون به آنان گفته شود ايمان آوريد چنانكه مردم ايمان آوردهاند گويند: آيا ايمان آوريم چنانكه نابخردان ايمان آوردهاند، آگاه باشيد آنان خود نابخردند و ليكن نمیفهمند.
ترسيم چهرهی منافقين
مسألهی اصلی در اين آيات، ترسيم چهرهی منافقن است. و عرض كرديم كه مقصود عمده از منافقين، عبارتست از آن جريان نفاق در جامعهی اسلامی، يعنی سخن بر سر اين نيست كه كسی ظاهر و باطنش با هم يكی نيست. اين البته يك بيماری است، اما اين آن چيزی نيست كه اين آيات با اين همه توجه و شدت به مقابله با آن برخاسته باشد، بلكه مقصود ايناست كه در جامعه يك جريان خصومت و دستگاه توطئهای زير پوشش دين و زير ظاهر ادعای ايمان وجود دارد، كه اين آيات، با آن جريان مقابله میكند و او را میخواهد افشاء كند، در حقيقت يك گروه دشمنی را میخواهد ترسيم و چهرهنگاری كند. و لذا آيات سيزدهگانهای كه اينجا هست، هر كدام از يك بعد بر شخصيت اين مجموعهی زيانبخش خطرناك يك پرتوی از افشاگری میاندازد و میافشاند تا مؤمنين اشتباه نكنند و دشمن را بشناسد.
جريان خصومت
در جامعه يك جريان خصومت و دستگاه توطئهای زير پوشش دين و زير ظاهر ادعای ايمان وجود دارد، كه اين آيات، با آن جريان مقابله میكند و او را میخواهد افشاء كند، در حقيقت يك گروه دشمنی را میخواهد ترسيم و چهرهنگاری كند
در آيهی اول كه هفته گذشته خوانديم، صرفاً اين خصوصيت ذكر شده است كه اينها دروغزن و دورو هستند، تا اين احساس را مؤمن پيدا كند كه آن مجموعهی منافق كه غالباً شناخته شده هم نيستند ( اگر چه گاهی هم ممكن است جمعی از مؤمنين اينها را شناخته باشند ) زير بار نمیروند، دروغ میگويند و منافقند.
پس در آيه اول مقصود ايناست كه نشان بدهد اين گروه به سخنشان و ظاهرشان اعتمادی نيست. نگاه نكنيد كه اينها میگويند ما ايمان آورديم. در دل آنها چيز ديگری هست و اين خصوصيتمحوری آنها كه دورویی و دروغزنی و نابرابر بودن ظاهر و باطن است و مورد اشاره قرار میگيرد.
و در آيه دوم: خدعهگری آنها و تصميم آنها بر فريب مؤمنين و به تعبير آيه، فريب خدا مورد توجه قرار میگيرد، فقط اين نيست كه ظاهر و باطنشان يكی نيست، بلكه درصدد فريبزنی و خدعه هم هستند، میخواهند با شما خدعه كنند و اين خدعه چيزی ورای آن دروغزنی است. يك وقت يك كسی صرفاً دروغی به شما میگويد، اما يك وفت هست كه پشت سر اين دروغ يك فتنهای هست و میخواهد با خدعه و نيرنگ آن فتنه را تحقق ببخشد و اين چيز بزرگتری است. البته اساس اين خصوصيت دوم بر خصوصيت اول استوار است، يعنی دروغزنی آنها محور كار است، اما پشت سر اين دروغزنی يك خدعهگری وجود دارد كه اين، هوشياری بيشتری را میطلبد، البته آن منافق فردی بعنوان يك خصوصيت فردی، اين دومی را ديگر ندارد و همان ظاهر و باطنش يكی نيست.
///////////////////////////
طنز روزگار را نگاه کنيد
اين قاتل وطن و مردم در ايران. چگونه چهره خودش و ياران دجال و خون آشامش را ترسيم ميکند؟ از رهبر گور بگوری منافقش گرفته تا خود پليدش که بوی قبر کهنه را ميدهد.
ای ملت ايران . مگر نه اينکه دروغزنی های سی ساله شان محور جنايات ضد بشری شان است؟ و بی پروا زير تمام قول و قرار های شان را زدند و نام خيانت و کذ ب مطلق شان را / دروغ مصلحت آميز / گذاشته اند و در روز روشن و پيش چشمان مردم اين دهکده جهانی . شب و روز . چاخان بخورد همه ميدهند و درنهايت فسادکاری های شان خودرا صالحان بی نظير معرفی ميکنند و با اينکه اصل کارشان چاپيدن مردم و تجاوز به ناموس و جان ملت است و در بالا کشيدن در آمد نفت و گاز شهره جهانند. باز هم دم از تقوا و پرهيزکاری ميزنند. و براستی که آنچه از نفاق و منافق ميگويد . مطلقا به خود پليد و انصار چماق بدستش بر ميگردد و بس... مگر غيراز اين است !؟...
فرخ شاهين