بدرود ابراهیم
آ ابراهیم آل اسحاق را به نام مستعار بهمن می شناختم و صدایش می کردم . حدود ده سال پیش در فعالیتهای سیا سی و اجتماعی مجاهدین در ایتالیا با او آشنا شدم و یک ماه این شانس را داشتم که با این فرهیخته و مبارزی که سالهای عمر خودش را در راه آآزادی مردمش و بر علیه آخوندها بکار برده بود ، همکاری نزدیک داشته باشم.
ابراهیم همه دوستانش را دوست میداشت و هر چه در توان داشت درکمک به دوستان دریغ نمی کرد و به آنها امید و اشتیاق به زندگی می داد . او در بدترین شرایط سخت بیماری اش دست از این تلاش بر نمی داشت و اصلا در انتظار جبران از طرف دوستان نبود و کوچکترین چشمداشتی هم نداشت. این خصوصیات برایم بسیار ویژه و تحسین بر انگیز بود چون چنین ارتباطی را در این بیست سال حضورم در خارج از کشور ندیده بودم و کاملا برایم غریب بود. ابراهیم در آخرین ماه عمرش فقط توانسته بود یک خط کوتاه را که یک روز برایش وقت گذاشته بود، بنویسد و برای خدا حافظی برایم ایمیل کند. به این ترتیب دوست گرانقدرو یار نازنینم را از دست دادم.
ابراهیم با تمام عاطفه و احساسش آدمها را دوست میداشت ، به خانواده اش عشق می ورزید ، دوستانش را هرگز فراموش نمی کرد ، آزادی مردم آرزویش بود و زندگی را به معنی واقعی عاشقش بود .
روحش شاد
ابراهیم همه دوستانش را دوست میداشت و هر چه در توان داشت درکمک به دوستان دریغ نمی کرد و به آنها امید و اشتیاق به زندگی می داد . او در بدترین شرایط سخت بیماری اش دست از این تلاش بر نمی داشت و اصلا در انتظار جبران از طرف دوستان نبود و کوچکترین چشمداشتی هم نداشت. این خصوصیات برایم بسیار ویژه و تحسین بر انگیز بود چون چنین ارتباطی را در این بیست سال حضورم در خارج از کشور ندیده بودم و کاملا برایم غریب بود. ابراهیم در آخرین ماه عمرش فقط توانسته بود یک خط کوتاه را که یک روز برایش وقت گذاشته بود، بنویسد و برای خدا حافظی برایم ایمیل کند. به این ترتیب دوست گرانقدرو یار نازنینم را از دست دادم.
ابراهیم با تمام عاطفه و احساسش آدمها را دوست میداشت ، به خانواده اش عشق می ورزید ، دوستانش را هرگز فراموش نمی کرد ، آزادی مردم آرزویش بود و زندگی را به معنی واقعی عاشقش بود .
روحش شاد
ارسال به:
یادش گرامی باد. منهم ابراهیم را سالها پیش در آلمان دیدم . انسان خوب و فعالی بود. جمشید