ارسال به:
۱۱:۵۳ قبلازظهر
by toufigh aghili
سلام دوستان وبلاگی ام .چند روزی بود که ویروس بی پدر وارد کامپیو ترم شده است. از آنجایی که اولین موردی بود که در این چند سال با آن روبرو شدم. از عهده اش بر نیامدم تا اینکه با خواهش از دوستان جوان مشگلش را بعد از چند روز حل نمودم.
تازه می خواستم که به کارهای تازه بپردازم که اینبار ویروس جدید وارد شد البته نه در کامپیوترم ، بلکه در بدن خودم که همانها ویروس آنفلونزا می باشد . بد جوری هم منو انداخت.
فعلا در تب و لرز بسر می برم شاید تا فردا کمی بهبود پیدا کنم.
مواظب خودتان باشید که این ویروسهای بی اصل و نصب به شما حمله نکند.
سالم و تندرست باشید
تازه می خواستم که به کارهای تازه بپردازم که اینبار ویروس جدید وارد شد البته نه در کامپیوترم ، بلکه در بدن خودم که همانها ویروس آنفلونزا می باشد . بد جوری هم منو انداخت.
فعلا در تب و لرز بسر می برم شاید تا فردا کمی بهبود پیدا کنم.
مواظب خودتان باشید که این ویروسهای بی اصل و نصب به شما حمله نکند.
سالم و تندرست باشید
۶:۰۷ قبلازظهر
by toufigh aghili
connie talbot دختر 6 ساله انگلیسی که اخیرا با صدای سحر انگیزش به شهرت رسیده است.
۴:۵۷ قبلازظهر
by toufigh aghili
چند روز پیش یکی از دوستان به من اطلاع داد که کاریکاتور مربوط به امام جمعه تویسرکان توسط یکی از کاربران سایت بالاترین
به آن لینک شده . به نظر میرسد که استقبال بسیاری از این تصویر کردند .تا به حال بیشتر از 4800 نفر بیننده داشته . در عین حال بریده مزدورهای رژیم هم تاب نیاوردند و شروع به نوشتن پرت و پلا بر علیه مجاهدین و کاریکاتور مربوطه در کامنتشان نمودند.
که بد نیست شما هم نگاهی به آن بیاندازید.
به آن لینک شده . به نظر میرسد که استقبال بسیاری از این تصویر کردند .تا به حال بیشتر از 4800 نفر بیننده داشته . در عین حال بریده مزدورهای رژیم هم تاب نیاوردند و شروع به نوشتن پرت و پلا بر علیه مجاهدین و کاریکاتور مربوطه در کامنتشان نمودند.
که بد نیست شما هم نگاهی به آن بیاندازید.
اردشیر محصص هم رفت
۱:۲۵ قبلازظهر
by toufigh aghili


البته شایسته این بود که خیلی زودتر از اینها یادی از این بزرگمرد هنر و کاریکاتور ایران می کردم ولی باز هم به علت توطئه های رژیم هنر کش آخوندی بر علیه رزمندگان آزادی در اشرف قهرمان لازم بود که در کنار یاران و پشتیبانان مقاومت در ژنو حضور داشته باشم و متاسفانه ناچارا با تاخیر چندین روزه یادی از این کاریکاتوریست بزرگ می کنم.
اردشیر هم رفت .
در غربت و تنهایی بعد از تحمل دردهای بسیار که احتمالا ساده ترینش آلزایمر باشد. به او باید به عنوان یک آموزگار نگاه کرد . او فقط خطوطی چند از یک طرح را روی هم نمی ریخت. او قبل از هر چیز به ما آموخت که با کاریکاتورهایش نخندیم ، با آنها بگرییم . با آنها جدی باشیم و کار او را جدی بگیریم. نگاهش هزل نبود ،برنده بود . مثل یک چاقوی تیز در نسوج ساخت و بافت جامعه ای عفونی فرو می رفت و ریم و چرکها را بیرون می ریخت . بعد از آن بود که ما احساس راحتی می کردیم . بعد مختار بودیم که بخندیم یا بگرییم یا هر کار دیگری که می خواهیم بکنیم..... او باید ما را از خواب بیدار و هشیارمان کند تا نه فریفته شاه و نه منت پذیر شیخ .
قبل از هر چیز باید ، تلخ و شیرین ، پذیرفت که عوام فریبی را کنار بگذاریم . هم نپذیریم که دیگران سرمان کلاه بگذارند و خودمان هم در کلاهبرداری و کلاه گذاری سهیم نشویم.
هر بیننده کارهای اردشیر می تواند گواهی دهد که بعد از روئت کارهای او گزیده شده است ، نه این که در خواب خرگوشی فرو برود . همین هم دلیل اصلی انزوای چندین ساله اش بود. و حتما به همین دلیل است که آخوندها بغض و غیظشان را حتی از خاموش شدن او نمی توانند تاب بیاورند.
اردشیر با نفی آخوندها ، با تسلیم نشدن در برابرآنها درس بزرگتری از کارهایش به همه داد.
روحش شاد
یادش یاد باد
۱۲:۳۷ قبلازظهر
by toufigh aghili

چند روز پیش روزنامه های خبری در رابطه با دوست نازنین و دانشمند ما آقای دکتر محمود امیری را خواندم که جایزه مهم علمی را دریافت کرد. البته این چندمین بار هست که این دوست گرامی جایزه علمی و حقوق بشری را تصاحب نمودند .دکتر محمود را بیشتر با قیافه لاغر با لباس ورزشی همراه با یک فنجان قهوه در دست می شناسم که روزهای یکشنبه برای بازی فوتبال با ماشین قدیمی اش که هر چند هفته در میان در تعمیر گاها بسر میبرد و همه ما در انتطاریم که دکتر دوست داشتنی و مهربان هر چه زودتر ما را از شر این ماشینش خلاص کند!
ولی جدا جای خوشحالی و افتخار دارد که چنین دوستانی مدارج علمی را این چنین با سرعت طی می کنند. من مسلم می دانم که در آینده نزدیک خبرهای موفقیت و پیروزیهایش را در صحنه های علمی و حقوق بشری بیشتر خواهیم خواند و شنید.
با آرزوهای موفقیت های آبنده برای دکتر دوست داشتنی مان
مصاحبه با کاریکاتوریست چیره دست و قدیمی ، احمد سخاورز
۱۲:۴۱ بعدازظهر
by toufigh aghili
۲:۴۵ بعدازظهر
by toufigh aghili

وطن علاف چاه جمکران شد/ خرافاتش کران تا بیکران شد/اگر زخمی کسی هرجای خود داشت/ سحر با دست حضرت پانسمان شد/یکی بیرق که خرچنگی بر آن بودهماورد درفش کاویان شد
از اینهم حیرتآورتر، خلایق:که هر عمامه، یک تاج کیان شد
«خلایق هرچه لایق»، باورم نیستدر آنجا که جفا با مردمان شد
جفا با مردمان از سوی شیخانبه نام حضرت صاحبزمان شد .....
قسمتی از شعر طنز چاه جمکران از آقای هادی خرسندی
اشتراک در:
پستها (Atom)